فرزندم رجب
بدون تو، این سفرهی افطار، مثل سفرهی دل من است
دستم نمیرود برای کسی غیر از تو، بازش کنم ننه
قربان تو؛ مادر رجب
...
فرزندم رجب
نه زولبیا، نه بامیه
نه آش نیکوصفت، نه حلیم سیدمهدی...
بمیرم الهی برایت مادر، آنجا در دربند، جز با آب خنک روزهات را با چه باز میکنی؟
قربان تو؛ مادر رجب
...
فرزندم رجب
صدای ربنای شجریان در خانه نپیچید ننه
تلویزیون را خاموش میکنم تا با اشارهی مستقیم به آقا ضرغامی، روزهام را باز نکنم
قربان تو؛ مادر رجب
بدون تو، این سفرهی افطار، مثل سفرهی دل من است
دستم نمیرود برای کسی غیر از تو، بازش کنم ننه
قربان تو؛ مادر رجب
...
فرزندم رجب
نه زولبیا، نه بامیه
نه آش نیکوصفت، نه حلیم سیدمهدی...
بمیرم الهی برایت مادر، آنجا در دربند، جز با آب خنک روزهات را با چه باز میکنی؟
قربان تو؛ مادر رجب
...
فرزندم رجب
صدای ربنای شجریان در خانه نپیچید ننه
تلویزیون را خاموش میکنم تا با اشارهی مستقیم به آقا ضرغامی، روزهام را باز نکنم
قربان تو؛ مادر رجب