۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

آگهی مخصوص رمضان

فرزندم رجب

بدون تو، این سفره‌ی افطار، مثل سفره‌ی دل من است
دستم نمی‌رود برای کسی غیر از تو، بازش کنم ننه

قربان تو؛ مادر رجب

...

فرزندم رجب


نه زولبیا، نه بامیه
نه آش نیکوصفت، نه حلیم سیدمهدی...
بمیرم الهی برایت مادر، آنجا در دربند، جز با آب خنک روزه‌ات را با چه باز می‌کنی؟

قربان تو؛ مادر رجب

...

فرزندم رجب

صدای ربنای شجریان در خانه نپیچید ننه
تلویزیون را خاموش می‌کنم تا با اشاره‌ی مستقیم به آقا ضرغامی، روزه‌ام را باز نکنم


قربان تو؛ مادر رجب

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

آگهی 12 مرداد 89

فرزندم رجب

از وقتی تو را بردند دربند
از غذا افتاده‌ام و به کسی چیزی نگفتم
حالا ننه رسما اعلام می‌کنم تا برگشتن تو لب به غدا نمی‌زنم

قربان تو؛ مادر رجب

...

فرزندم رجب

یک هفته دیگر ماه رمضان از راه می‌رسد
اگر شده سال را رمضان کنم
افطار نمی‌کنم تا برگردی


قربان تو؛ مادر رجب