۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

آگهی 7 تیر 1389


فرزندم رجب

این اقبالی هی می‌خواند:

"یه حسی از تو در من هست که می‌دونم تو رو دارم

واسه برگشتنت هر شب، درها رو باز می‌ذارم"

خب ننه من هی از خودم می‌پرسیدم این همه پشه از کجا می‌آید

قربان تو؛ مادر رجب